فهرست کتاب ” آیه ولایت “

صفحۀ:
 مقدمه  23
 فصل اوّل
 مقدمهای بر تحلیل آیۀ ولایت  31
 «1»  پیوند آیات قرآن با محیط رسالت خاتم پیامبران صَلی اللهُ عَلیه و آله  36
 «2»  ورود سیره و سنت دیگران به سیره و سنت پیامبر رحمت صَلی اللهُ عَلیه و آله  41
 «3»  تعریف سنّت در کتابهای عامه و عملکرد علمای عامه در خصوصِ سنّت، راهی برای ورود سیرۀ دیگران به سنّـت و سیرۀ پیامبر خدا صَلی اللهُ عَلیه و آله  44
 «4»  خـالی بودنِ جای سنّـت اولو الامر در میان سنّـتهای مورد تبعیّـتِ عامه 9 4
 «5»  نیاز فهم قرآن به سنّتِ پیامبر رحمت صَلی اللهُ عَلیه و آله  51
 «6»  تلاش برای جانشین ساختن کتاب و سنت به جای خدا و رسول خدا صَلی اللهُ عَلیه و آله  54
 «7»  حذف سنت پیامبر صَلی اللهُ عَلیه و آله  به بهانۀ حمایت از قرآن  57
 «8»  حذف خدا و پیامبر او صَلی اللهُ عَلیه و آله  از دین اسلام به بهـانۀ حمـایت از قرآن  64
 «9»  حذف پیامبر خدا صَلی اللهُ عَلیه و آله  از دین خدا  79
 «10»  حجّـیتِ سقیفه با استناد به سخن پیامبری که او را هذیانگو می‌خواندند  81
 «11»  ساخت پیامبری مرده از پیامبر خدا صَلی اللهُ عَلیه و آله  83
 «12»  حذف قطعی و همیشگیِ عترت خاتم پیامبران عَلیهم السَلام  پس از حذف سنّـتِ او  93
 «13»  استفادۀ بهینه از قرآن باقیمانده در نظام عامه  104
 «14»  استفـاده از ابزارهـای گوناگون برای استفـادۀ مطلوب از قرآن باقیمانده  106
 «15»  تلاشهای ویژه برای آیات و روایاتِ امامت و ولایت  115
 «16»  طراحی پایانی اسف بار برای دین خدا 9 11
 فصل دوم
 مروری بر آیۀ ولایت  123
 فصل سوم
 کلمه‌ها و ترکیبهای آیه  137
 «1»  إنّما  140
 «2»  ولیّ  154
 «1»  در کتابهای لغت معادلهای بسیاری برای واژۀ «ولی» پیشنهاد شده است  156
 «2»  عملکرد فرهنگ نویسان نشان می‌دهد که معادلهای پیشنهادیِ آنان برای واژۀ «ولی» _ و از جمله «محِب»، «نصیر» و «صَدیق» همگی ساختگی است  168
 «3»  اگر «محِب» و «نصیر» و «تابعِ محِب» معادلهای واژۀ «ولی» باشد، «محبوب» و «منصور» و «متبوعِ محبوب» نیز باید معادلهای این واژه باشد که این گونه نیست  177
 «4»  لغت نگاران عامه از تعریف فعلِ «وَلِیَ» طفره رفته‌اند و این دلیل دیگری بر بی اساس بودن مفاهیم پیشنهادی آنان برای واژۀ «ولی» است  181
 «5»  علمای لغتِ عامه با معادل سازی واژۀ «ولی» و «مولی»، معادلهای دیگری را نیز برای واژۀ «ولی» ساخته‌اند  183
 «6»  فرهنگ نویسان برای واژۀ «مولی» نیز معادلهای بسیاری را پیشنهاد کرده‌اند 96 1
 «7»  آیات قرآن دلالت بر بی ارزشی و بی اساسیِ معادلهایی دارد که در کتابهای لغت برای واژۀ «ولی» پیشنهاد شده است  221
 «8»  در هیچ یک از آیات کتاب خدا نمی‌توان به جای واژۀ «ولی» از واژه‌های «محِب»، «نصیر» و «صدیق» استفاده کرد  237
 «9»  تعبیر «اتّخاذ ولی» با معادلهای پیشنهادیِ واژۀ «ولی» سازگاری ندارد  250
 «10»  وجود «ولایتهای قهری» و کاربرد «ولی به معنای مفعولی»، دلیل دیگری بر بی ارزش بودن معادلهای پیشنهادی فرهنگ نویسان و مفسران عامه برای واژۀ «ولی» است  263
 «11»  وجود ولایتهای جزیی و ادعایی، راهی برای موجّه جلوه دادن معادلهای پیشنهادیِ فرهنگ نویسان برای واژۀ «ولی» است  269
 «12»  برای فهم مفهوم «ولی»، قرآن هادی است  278
 «3»  کُم  305
 «4»  اللَّه  305
 «5»  وَ…  307
 «6»  رسوله  308
 «7»  الّذین 9 30
 «8»  آمنوا 9 30
 «9»  یُقیمون الصلاة  310
 «10»  یؤتون الزّکاة  311
 «11»  هم  313
 «12»  راکعون  314
 «13»  مَن  314
 «14»  یتولَّ  315
 «1»  در کتابهای لغت، تصریح شده است که «تولّی» یعنی «دوست داشتن» و «کمک کردن»  316
 «2»  «تولّی» در کتابهای لغت نیز به مفهوم «اتّخاذ ولی» است  318
 «3»  مفاهیم ناقصی نیز برای «تولّی» مطرح شده است  322
 «4»  فرهنگ نویسان در تعریف واژۀ «تولّی» بر خلاف واژۀ «ولی»، هم به آیات قرآن، هم به روایات و هم به جملات عربی، استشهاد کرده‌اند  326
 «5»  برای فهم مفهوم «تولّی» قرآن به‌ترین هادی است  329
 «15»  حزب اللَّه  341
 «16»  الغالِبون  345
 فصل چهارم
 اشتباه عمدی لغت نگاران در تعریف لغت «ولی»  347
 «1»  تعریف دو واژۀ «راعی» و «ساعی» نشانۀ اشتباه عمدی لغت نگاران عامه  349
 «1»  فرهنگ نویسان، دو واژۀ «راعی» و «ساعی» را بر پایۀ واژۀ «ولی» شرح کرده‌اند  355
 «2»  دو واژۀ «راعی» و «ساعی» را بر اساسِ «ولایت بر تمام امور قوم» تعریف کرده‌اند در حالی که در شرح واژۀ «ولی» و «مولی» از این تعابیر خبری نیست  356
 «3»  مفاهیم «حفظ» و «سیاست» را در شرح واژۀ «راعی» وارد کرده‌اند در صورتی که در واژۀ «ولی» خبری از این مفاهیم نیست  357
 «4»  در شرح این واژه‌ها، ولایتِ تمام امور را به «راعی» و «ساعی» داده‌اند و فقط ولایت بر یک امر را به «ولی» و «مولی» سپرده‌اند، آن هم، هر امری از هر نوعی  358
 «5»  بر اساس این تعاریف، حیوانات هم «ولی» هستند اما هر انسانی نمی‌تواند «راعی» باشد  358
 «6»  بر اساس این شرحها رتبۀ اجتماعی و الهیِ دو واژۀ «راعی» و «ساعی» بسیار بالاتر از رتبۀ «ولی» و «مولی» است  360
 «7»  در شرح دو واژۀ «ولی» و «مولی» اثری از دو واژۀ «راعی» و «ساعی» یافت نمی‌شود  361
 «8»  با وارد کردن لغتِ تعریف نشدۀ «وَلِیَ» در تعریف دو واژۀ «راعی» و «ساعی»، فرهنگ سازان در واقع پذیرفته‌اند که عمدًا واژۀ «وَلِیَ» را تعریف نکرده‌اند  361
«2»  تعریف واژۀ «عامل» و کاربرد واژۀ «تولّی»، نشانۀ دیگری بر اشتباه عمدی  365
 «3»  تعریف لغویِ «ولیِّ عهد»، نشانۀ دیگری بر اشتباه عمدیِ اصحاب لغت  370
 «4»  عدم استفاده از واژۀ «ولی» در شرح واژه‌های «نصیر»، «محِب» و «صدیق»  372
 فصل پنجم
 یک ولایت یا سه ولایت؟  375
 فصل ششم
 حق ولایت سوم برای یک نفر است یا برای چند نفر  393
 «1»  «الّذین» می‌تواند بر یک نفر دلالت داشته باشد  396
 «2»  «الّذین» بر چند نفر دلالت دارد  403
 «3»  حُسن تعبیر  404
 فصل هفتم
 مطلق و مقید و ضوابط حاکم بر این دو  405
«1»  مطلق و مقید  408
 «2»  حمل مطلق بر مقید  415
 «3»  مطلق و مقید در آیۀ ولایت  416
 فصل هشتم
 ولایت الهی با اذن و جعل الهی است  417
«1»  جعل الهی  421
 «2»  نبوت، رسالت، امامت، خلافت و جعل الهی  426
 «3»  شرکت در رسالت، وزارت رسالت و جعل الهی  429
 «4»  ولایت بر تمام مؤمنان و جعل الهی  432
 «5»  جعل الهی و اعتبارات بشری  440
 فصل نهم
 «ولی» یا «نصیر» یا «محِب»  443
 «ولی» در «آیۀ ولایت»  446
 «1»  اگر «ولی» معادلِ مفهومی‌ِ «نصیر» و یا «محِب» باشد، در «آیۀ ولایت»، «إنّما» نمی‌تواند برای حصر باشد  448
 «2»  اگر «ولی» معادلِ مفهومی‌ِ «نصیر» و یا «محِب» باشد، مصداق سومین ولیِّ مؤمنان، نه می‌تواند مؤمنانی مشخص و نه می‌تواند تمام مؤمنان باشد  450
 «3»  اگر «ولی» معادل مفهومی‌ِ «نصیر» و یا «محب» باشد، «آیۀ ولایت» اعلام می‌کند که مؤمنان محب و نصیرِ خدا و رسول او صَلی اللهُ عَلیه و آله  و آن مؤمنان مشخص، نیستند  451
 «4»  حب و بغض و نصرت و خذلان از مفاهیم دو طرفه است و نمی‌تواند به جای ولایت بنشیند  452
 «5»  اگر «ولی» معادلِ مفهومی‌ِ «نصیر» و یا «محِب» باشد، «آیۀ ولایت» اعلام می‌کند که بعضی از مؤمنان قبول ندارند که خدا محب و نصیر آنان است  453
 «6»  اگر «ولی» معادلِ مفهومی‌ِ «نصیر» و یا «محِب» باشد، «ولی» در «آیۀ ولایت» به همان اندازه که به معنای فاعلی درست است به معنای مفعولی درست است و این ممکن نیست  454
 «7»  اگر «ولی» معادل «نصیر» و یا «محِب» باشد، باید پذیرفت که مقصود از «الّذین آمَنوا» در بخش اوّل و دومِ «آیۀ ولایت»، یکی نیست  456
 «8»  اگر «ولی» معادلِ مفهومی‌ِ «نصیر» و یا «محِب» باشد، با دیدگاه غیر امامیه، ممکن نیست که «ولیِّ مؤمنان»، همیشه «ولیِّ مؤمنان» باشد  457
 «9»  اگر «ولی» معادلِ مفهومی‌ِ «نصیر» و یا «محِب» باشد، «آیۀ ولایت» با آیۀ قبل از آن و یا با تمام قرآن، تعارضی غیر قابل حل دارد  458
 «10»  اگر «ولی» معادلِ مفهومی‌ِ «نصیر» باشد، بر اساسِ «آیۀ ولایت» خدا همیشه نصیر همۀ مؤمنان است در صورتی که این گونه نیست  460
 «11»  اگر «ولی» معادلِ مفهومی‌ِ «نصیر» باشد، بر اساسِ «آیۀ ولایت»، پیامبر خدا صَلی اللهُ عَلیه و آله  نصیر همیشگی افرادی است که بعضی از آنان از کوچکترین نصرت او نیز خودداری می‌کنند  461
 «12»  اگر «ولی» معادلِ مفهومی‌ «نصیر» باشد، ولایت خدا موکول به ولایت مؤمنان است و چنانچه آنان بر خدا ولایت نداشته باشند، خدا بر آنان ولایتی ندارد  462
 «13»  اگر «ولی» معادلِ مفهومی‌ِ «نصیر» باشد، تمام وعده‌های نصرت خدا بی مفهوم است  463
 «14»  اگر «ولی» معادلِ مفهومی‌ِ «نصیر» باشد، فرمان خدا به مؤمنان مبنی بر نصرت پیامبرش، زاید و بی مفهوم است  464
 «15»  بسیاری از مؤمنان، هم «نصیر» خدا و رسول خدایند و هم «محِب» آن دو، اما هیچ یک از آنان، «ولیِّ» خدا و رسول او به معنای فاعلیِ این واژه، نیستند  466
 «16»  اگر «ولی» معادل «نصیر» باشد، درخواست «نصرت» از خدا با نپذیرفتن «ولایت او» در آن حال، برابر است  467
 «17»  اگر «ولی» معادلِ مفهومی‌ِ «نصیر» و یا «محِب» باشد، مقاتله میان مؤمنان غیر ممکن خواهد بود، در صورتی که این گونه نیست  468
 «18»  اگر «ولی» معادلِ مفهومی‌ِ واژۀ «نصیر» باشد، با وجود نصرت همیشگی خدا، دیگر نیازی به ولایت پیامبر خدا و آن مؤمنان مشخص نیست  469
 «19»  خدا «ولیِّ» تمام مؤمنان است اما او «محِب» و «نصیرِ» تمام مؤمنان نیست  470
 «20»  خدا «ولیِّ» تمام مؤمنان اعم از زنده و مردۀ آنان است و واژه‌های «صدیق» و «نصیر» برای مؤمنان مرده بی مفهوم است  472
 «21»  در حالی که رابطۀ محبت و نصرت، میان همۀ مؤمنان برقرار نیست، به شهادت قرآن، این رابطه میان بعضی از مؤمنان و بعضی از کافران برقرار است  474
 «22»  اگر «ولی» به معنای «محب» باشد، تمام نصرانیان، اولیای تمام مؤمنان هستند، مؤمنان بپذیرند یا نپذیرند  476
 «23»  این گونه نیست که بعضی از مؤمنان یا تمام مؤمنان، تمام مؤمنان را دوست داشته باشند یا آنان را یاری کنند، حال آن که ولایت بعضی از مؤمنان بر تمامِ آنان، امری قطعی است  478
 «24»  اگر «ولی» معادلِ مفهومی‌ِ «نصیر» و یا «محِب» باشد، شرط آیۀ 56 از سورۀ مائده، شرط زایدی خواهد بود 9 47
 «25»  «نصرت» و «محبّت» به پذیرش و حتّی به اطلاع داشتنِ طرف مقابل، وابسته نیست حال آن که ولایت «ولیِّ مؤمنان» را خدا به پذیرش مؤمنان وابسته ساخته و حکم این پذیرش را در آیۀ 56 از سورۀ مائده مطرح نموده است  479
 «26»  عدم پذیرش ولایتِ هر یک از «سه ولیِّ مؤمنان» با نپذیرفتن هر سه ولایت، برابر است. در صورتی که حکمِ «نصرت» و «محبّت» و «صداقت» هرگز چنین نیست  480
 «27»  با توجه به مفرد بودن واژۀ «ولی» در «آیۀ ولایت»، جابجا کردنِ آن با مفهوم «نصیر» و «محب»، یا استهزای به خداست و یا کفر  481
 «28»  با توجه به مفرد بودن واژۀ «ولی» در «آیۀ ولایت»، تبدیل آن به معادلهای پیشنهادی، مفهوم آیه را به امری مُحال تبدیل می‌کند  482
 «29»  اگر «ولی» معادلِ مفهومی‌ِ «محِب» باشد، باید حکم کرد که بدون استثنا همۀ مؤمنان علاوه بر آن که خدا را دوست دارند، از پیامبر او صَلی اللهُ عَلیه و آله  نیز کاملًا تبعیت می‌کنند که این گونه نیست  483
 «30»  اگر «ولی» معادلِ مفهومی‌ِ «نصیر» و یا «محِب» باشد، با توجه به «آیۀ ولایت»، دیگر جایی برای «آیۀ مودّت» باقی نمی‌ماند  484
 فصل دهم
 ولی، مولی، ولایت و موالاة، قرآن و فرهنگهای لغت  487
 «1»  «ولی» هرگز معادل «مولی» نیست 9 48
 «2»  «ولایت» و «موالاة» نیز هرگز با هم برابر نیست 96 4
 فصل یازدهم
 حکم سیاق در آیۀ ولایت  501
«1»  «سیاق» چیست  504
 «2»  ادعای «سیاق» در مورد «آیۀ ولایت»  505
 «3»  بررسی واژه‌هایی که ممکن است در مورد آنها ادعای «سیاق» شود  507
 «4»  استفادۀ انتخابی از دلالتِ «سیاق»  510
 «1»  باید در مورد واژۀ «تولّی» ادعای «وحدتِ سیاق» شود نه در موردِ واژۀ «ولی»  511
 «2»  عبارت (( بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ )) مهمترین دستاویز علمای عامه در ادعای «وحدت سیاق»، در مورد واژۀ «ولی» است  513
 «3»  واژۀ «ولی» در عبارت (( بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ )) هرگز به معنای «دوست» و «یاور» نیست  515
 فصل دوازدهم
 تحلیلی از آیۀ ولایت  523
 فصل سیزدهم
 چند ویژگی از دومین و سومین ولی مؤمنان  553
 «1»  ولایت «ولیِّ مؤمنان» ولایت تام و مطلق است  556
 «2»  خدا برای ولیِّ مؤمنان، حق اطاعت و تبعیت مطلق را قرار داده است  557
 «3»  الگو گیری کامل از ولیِّ مؤمنان فرمان خداست  562
 «4»  ارادۀ پیوستۀ خدا برای عصمت ولی مؤمنان  565
 «5»  گزینش و نصب ولیِّ مؤمنان با خداست  573
 «6»  «ولیِّ مؤمنان» در کنار پیامبر رحمت صَلی اللهُ عَلیه و آله  دارای مسؤلیت است  574
 فصل چهاردهم
 شناخت سومین ولیِّ مؤمنان  579
 «1»  شناختِ «سومین ولیِّ مؤمنان» با استفاده از وصف مستقیم آنان  582
 «الف»  درک حلاوت یک روایت در خصوص «سومین ولیِّ مؤمنان»  587
 «ب»  شناختِ سایر افراد مجموعۀ «سومین ولیِّ مؤمنان»  591
 «2»  شناختِ «سومین ولیِّ مؤمنان» با استفاده از سایر ویژگیهای آنان  593
 «الف»  شناخت «ولیِّ مؤمنان» با استفاده از آیۀ تطهیر  599
 «ب»  شناخت «ولیِّ مؤمنان» با استفاده از «آیۀ صادقان»  604
 «1»  شناختِ «صادقان» با استفاده از «آیۀ مباهله»  610
 فصل پانزدهم
 چند نکته  621
 «1»  همیشه باید یکی از «سومین ولیِّ مؤمنان» با حیات ظاهری زنده باشد  623
 «2»  عصر پایانی، روزگار افرادی است که ولایت «ولیِّ مؤمنان» را پذیرفته‌اند  628
 «3»  «مهدیِ موعود عجل الله تعالی فرجه» موعودِ «آیۀ ولایت» است  632
 «1»  در روایتهای بسیاری برای فرستاده شدنِ حضرت «مهدی عَلیه السَلام  » تعبیر «بعثت» به کار رفته و این بعثت در روزگار پایانیِ زمین، قطعی است  641
 «2»  حضرت «مهدی» را خدا مبعوث می‌کند  641
 «3»  ولادت حضرت «مهدی» در روزگارِ پایانی نیست، بعثت او در آن روزگار است  643
 «4»  حضرت «مهدی عَجل الله تَعالی فَرجَه الشَریف » از «اهل البیت عَلیهم السَلام » است  644
 «5»  حضرت «مهدی عَلیه السَلام  » از اولاد صدّیقۀ مطهَّره، حضرت فاطمۀ زهرا سَلامُ الله عَلیه است  645
 «6»  نام حضرت «مهدی عَلیه السَلام  » نام مبارک خاتم پیامبران صَلی اللهُ عَلیه و آله  است  646
 «7»  حضرت «مهدی عَجل الله تَعالی فَرجَه الشَریف » جهان را از عدل و داد پر می‌کند همان گونه که از ظلم و جور پر شده است  648
«4»  ولیِّ مؤمنان قبل از آفرینش زمین و آسمان آفریده شده است  655
 «5»  ولیِّ مؤمنان بر آفرینش آسمانها و زمین و انسانها شاهد بوده است  670
 «6»  ولیِّ مؤمنان اختیار داران و تدبیر کنندگان تمام امور در آفرینش هستند  676
 «7»  سومین ولیِّ مؤمنان اولو الامر هستند  698
 «8»  مردم با ولایت ولیِّ مؤمنان آزموده می‌شوند  700
 «9»  ولایت ولیِّ مؤمنان، بزرگترین نعمت خدا به مردم است  703
 «10»  اوامر و نواهی ولیِّ مؤمنان همیشه یکی است  708
 «11»  ولیِّ مؤمنان، مهبط وحی الهی است  709
 «12»  علمِ دومین و سومین ولیِّ مؤمنان، الهی است  710
 «13»  خدا «ولیِّ مؤمنان» را از تمام گذشته، حال و آینده آگاه می‌سازد  722
 «14»  قدرت دومین و سومین ولیِّ مؤمنان نیز الهی و نامحدود است  733
 «15»  تنها راه نجات، تسلیم در برابر خواست و نظر ولیِّ مؤمنان است  740
 فصل شانزدهم
 جایگاه امیر مؤمنان عَلیه السَلام  در آیۀ ولایت  743
 «1»  شناخت امیر مؤمنان با منطق آیۀ ولایت  745
 «2»  مسؤولیت امیر مؤمنان عَلیه السَلام  در زمان پیامبر خدا صَلی اللهُ عَلیه و آله  746
 «3»  ادامۀ مسؤولیت امیر مؤمنان عَلیه السَلام  پس از رسول خدا صَلی اللهُ عَلیه و آله  747
 «4»  توبیخ مردم به سبب نافرمانی از امیر مؤمنان در زمان رسول خدا  748
 «5»  شیعه بودنِ شیعیانِ امیر مؤمنان عَلیه السَلام  در زمان خاتم پیامبران صَلی اللهُ عَلیه و آله  751
 «6»  در صف دشمنان بودنِ هر که در صف شیعیان امیر مؤمنان عَلیه السَلام  نباشد  753
 فهارس
 «1»  فهرست آیات  759

 

برای کسب اطلاعات بیشتر و خرید کتاب اینجا کلیک نمایید .